انتخابات در پیش است و احزاب در سکوت رویدادها را دنبال میکنند. اما شرایط کشور اقدامی عاجل و تشکیل ائتلافهایی جدید را میطلبد. به طوریکه اصلاح در چگونگی شرایط کشور و رفع تنگناهای اقتصادی و مخاطرات بینالمللی تنها با تجدید نظر در یک تصمیم ملی امکانپذیر به نظر میرسد.
عملکرد دولت نهم در عرصه سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک به قدری بحث انگیز شده است که در هر طیف سیاسی و اجتماعی که بنگریم انگیزه ای برای تحرک سیاسی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آینده به منظور اصلاح روش اداره کشور مشاهده می شود.گروههای اصلاح طلب ضمن امید داشتن به ائتلاف با گروههای همسو بر این گمانند که معرفی هر کاندیدایی که مورد ائتلاف همه احزاب اصلاح طلب باشد در یک شرایط دو قطبی به شکست رئیس دولت نهم خواهد انجامید. در میان کاندیداهای این طیف هرچند از سید محمد خاتمی به عنوان مورد توافق ترین فرد نام برده میشود اما گزینه هایی همچون رضا خاتمی، محمد هاشمی، محمد علی نجفی، مهدی کروبی و محمد رضا عارف نیز مطرح هستند.از سویی دیگر اصول;گرایان که سرمست از پیروزی در انتخابات مجلس هشتم هستند در حالی به استقبال انتخابات ریاست جمهوری میروند که در میانشان کمتر گروهی را میتوان یافت که حاضر به هدر دادن این فرصت سیاسی برای کاندیدای پر ریسکی چون محمود احمدی نژاد باشد.داشتن کارنامه مشخص اجرایی و مبارزاتی از عمده ترین محورهای انتخاب کاندیدا از سوی این طیف عنوان شده است و در این میان نام شخصیت هایی چون علی اکبر ولایتی و علی اکبر ناطق نوری نیز شنیده میشود.در کناره این دو طیف برخی گروههای میانه رو نیز در شرایطی نبرد 88 را به نظاره نشسته اند که هریک کاندیداهایی بالقوه برای این رقابت مهم در سبد خویش دارند. تحولات سیاسی کشور در سه سال اخیر و برخی بی مهری ها از سوی اصولگرایان به مهره های کارساز این طیفموجب شده است که دیگر نتوان حسن روحانی یا محمد باقر قالیباف را یا یک اصولگرای کلاسیکدانست .حسن روحانی با نفوذ سنتی در بدنه راست و روابط مناسب با شخصیتهای تاثیر گذار نظام و محمد باقر قالیباف با کارنامه ای قابل قبول در عرصه های مدیریتی مهمترین بازیگران این طیف به شمار می روند.تابلویی که ترسیم شد اغلب نامزدهای بالقوه ریاست جمهوری آینده را دربردارد. موارد ذیل بیش از آنکه تحلیل تابلو از نگاه یک ژورنالیست باشد که با بدنه اجتماعی رای دهندگان نیز بی ارتباط نیست شاید یاد آوری نکاتی است که در کشاکش جدلها و رقابت ها به فراموشی سپرده شده یا نادیده گرفته می شود:1- تلاش برای هدایت فضای انتخابات به شرایط دوقطبی که رئیس دولت نهم را در مقابل عملکردش پاسخگو سازد و معرفی نامزدی دارای کارنامه اجرایی قابل دفاع مهمترین رمز پیروزی اصلاح طلبان و میانه رو هاست. ضمن آنکه امکان تغییر در آراء و بروز بداخلاقی های سیاسی نیز در این حالت به حداقل خواهدرسید. بدیهی است در چنین شرایطی برخی از افرادی که در ابتدای یادداشت از آنها نامبرده شد شانس کمتری برای موفقیت خواهندداشت.2- تجربه تاریخی نشان داده است که شاید امکان توافق حول یک کاندیدای مشترک از میان لیست اصولگرایان سنتی یا اصلاح طلبان برای انتخابات آینده امری سخت و یا غیر ممکن باشد؛ لذا اگر استراتژی میانه روهای هردو جناح همگرایی برای پیروزی بر محمود احمدی نژاد باشد نباید این پتانسیل را با مذاکرات فرسایشی نابود ساخت.شاید فردی چون حسن روحانی که عملکردش تاکنون در هردو جناح دیدگاه منفی ای را برنیانگیخته است و بیش از هر گروهی به میانه روها تعلق دارد، ازپتانسیل بالایی برای محوریت ائتلاف برخوردار باشد. نقش چهره هایی چون هاشمی رفسنجانی در تحقق چنین ائتلافی تعیین کننده است.3- اصلاح طلبان در شرایطی که اصولگرایان به دنبال کاندیدایی مستقل باشند یا حیات سیاسی خود را به محمود احمدی نژاد گره زنند نیاز به ائتلاف سراسری حول چهره ای رای ساز و فرهمند دارند. نبرد دو قطبی، مردانی نیرومند می طلبد که سهمی هرچند اندک در لابی نظام داشته باشند.دیگر نکته مهم در تحلیلهای انتخاباتی طیف اصلاح طلب و حتی اصولگرا توجه به موقعیت محمد باقر قالیباف است.بخش عمده ای از ساختگاه رای دهندگان به این کاندیدا با اصلاح طلبان همسوست و شاید همین موضوع باشد که احزاب سنتگرای اصولگرایان را نسبت به وی نامتمایل میکند. تلاش برای طراحی مکانیزمی جهت جذب این سازمان رای، و یا تشکیل ائتلافی تاکتیکی برای گذر از این فرآیند، با وارد ساختن وی به بدنه اجرایی دولت آینده نامزد انتخاباتی اصلاح طلبان از کلیدی ترین رمزهای پیروزی خواهد بود. انتخابات آینده صحنه فعالیت و حضور انقلابیون است. شاید این بار گروههای سیاسی سابقه دار در تشکیل و تثبیت نظام نه تنها برای سهم خواهی در بدنه قدرت بلکه برای حفظ نهال انقلاب از گزندها وارد این رقابت مهم میشوند. راهبردیترین تصمیم به حاشیه راندن بنیاد گرایان و افراطیون در هر دو سرطیف است.در شرایطی که ایران و نام بلندش در معرض خطر است و روز به روز شکاف طبقاتی به شکاف دولت و ملت دامن میزند چشم ملت متوجه بلوغ خبرگان سیاسی است. این بار باید به خاطر ایران و ایرانی درست تصمیم گرفت.