تعداد بازدید : 126966
تعداد نوشته ها : 233
تعداد نظرات : 16
روزی بود که روزگاری نداشت ، جنگلی بود که درختی نداشت ، شکارچی بود که تفنگ نداشت . روزی این شکارچی با تفنگی که فشنگ نداشت آهویی شکار کرد که سر نداشت انداخت تو کیسه ای که ته نداشت ، این شعر شاعریه که اسم نداشت ، اگر چه این شعر سرو ته نداشت ،ارزش سرکار گذاشتن تو یکی رو که داشت