صفحه ها
دسته
دوستان من
دسترسی سریع
دانش و فناوری
تغذیه و سلامتی
عشق یا نفرت
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 115246
تعداد نوشته ها : 233
تعداد نظرات : 16
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
کودکی با پاهای برهنه بر روی برفها ایستاده بود و به ویترین فروشگاهی نگاه می کرد زنی در حال عبور او را دید . او را به داخل فروشگاه برد و برایش لباس و کفش خرید و گفت: مواظب خودت باش کودک پرسید: ببخشید خانم شما خدا هستید؟ زن لبخند زد و پاسخ داد: نه من فقط یکی از بنده های خدا هستم کودک گفت:می دانستم با او نسبت دارید
دسته ها : پیامک
جمعه بیست و پنجم 11 1387
X