تعداد بازدید : 118590
تعداد نوشته ها : 233
تعداد نظرات : 16
zendegi mesle bazi shatrang mimone albate to ke bachei boro mench bazito bokon
خدایا
از دوستی امروزمان چیزی برای فردایمان باقی بگذار
به اندازه یک نگاه
به اندازه یک لبخند
تا فراموش نکنیم روزی را که با هم بودیم ...
هر وقت می خواستی ببینی چند تا دوستت دارم انگشتتو بذار رو نبضت می بینی دوست داشتنم تمومی نداره
برای خریدن عشق هر کس هرچه داشت اورد دیوانه هیچ نداشت و گریست (گمان کردند چون هیچ ندارد می گرید) اما هیچکس ندانست که قیمت عشق اشک است و قیمت اشک عشق
نام بی نشون تو در برگی از دفتر زندگی ام نقش بسته است هنگامی که خواستم تنها نام تو را آتش بزنم برگ برگ زندگی ام سوخت!
ز دیروزها به دنبالت دویدم و به امید دیدارت به امروز رسیدم ولی افسوس...! افسوس که تو به فرداها سفر کردی
فکر نکنی وقتی ازت دورم یعنی فراموشت کردم نه ................... فقط دارم بهت فرصت میدم که دلت برام تنگ بشه
چقدر خوبه آدم یکی را دوست داشته باشه نه به خاطر اینکه نیازش رو برطرف کنه نه به خاطر اینکه کس دیگری رو نداره نه به خاطر اینکه تنهاست و نه از روی اجبار بلکه به خاطر اینکه اون شخص ارزش دوست داشتن رو داره
وقتی زندگی صد دلیل برای گریه کردن به تو می دهد تو هزار دلیل برای خندیدن به او نشان بده
هیچ وقت نذار هر رهگذری که رد میشه رو دلت یادگاری بنویسه چون بعدا پاک کردنش خیلی سخته
تنها بدنیا امدی وتنها ازدنیا خواهی رفت بگذار عظمت عشق را درک نکنی زیرا انقدر عظیم است که تو را نابود خواهد کرد